بهشتم باش

ساخت وبلاگ
انقدر که اخر سالی عن تو عن شد و همه چی بهم ریخت رفتیم با شبنم بیرون و تجریش گردی و سر از امید پیر سینگ دراوردیم بیکاری من تاثیر کمی تو این بخش نداره اما سرگردونی ادمام زیاده و خسته کننده، فقط میدونم زیاد که بیام میرم و نمیمونم ، دلمو زده تغییر رفتاراش ، مقابله به مثل بچگانه اش ، دل چرکینم و شاد نیستم بگم از چشمم افتاده جمله بهتریه پریروز تو باشگاه داشتم به این فکر میکردم یه هدف برای سال ۰۳ بذارم. بعد یهو گفتم یَک زنانگی ای از خودم بریزم بیرون که....حالا بریم بریزیم بیرون ببینیم چی میشه بهشتم باش...ادامه مطلب
ما را در سایت بهشتم باش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5pardisgoned بازدید : 13 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 19:36

اومدم تاتر ، تماشاخانه ملک جالبهکه درست اسم تاتر رو هم نمیدونم ! تشکچه گیرم اومده و البته توی عید تو خواب و بیداری گرفتمش اما چرا؟ شاعری که قراره اینجا یسری چیزا رو دکلمه کنه اسمش برام اشنا بود حتی اسم اونم نمیدونم :) اصلا چرا من اینجام؟ کوچه بالایی پیتزا پانورس هست و مطمعنم بعدش میرم اونجاحالا اصلا چرا اومدم اینجا و اینا رو نوشتم ؟ چون توی ترکم، چون دلم میخواست با خودم حرف بزنم ترک چیز خوبیه یا بد؟ من ماست رو ترک کردم فکر کنم بین ۲۰-۳۰ روزه شیرینی رو هم یه هفته اس ترک کردم اما نوک میزنم هنوز ، شاید یه روز اومدم گفتم یه ماهه شیرینی ام ترک کردم ، خدا رو چه دیدیراستی دیگه اینکه میرم پیش استاد شنا میکنم ، میرم باشگاه اما نمیرم سر کار و این سر کار نرفتنه اذیت کننده اسرایتی هنوز تاتر شروع نشده و چقدر صدای ادما بلنده و چقدر تن صداشون رو مخه بهشتم باش...ادامه مطلب
ما را در سایت بهشتم باش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5pardisgoned بازدید : 11 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 19:36

قراره فردا بریم قله عرقچین و از الان اومده میگه گاز ببریم ؟ من نمیدونم چرا یه نفر برای سه نفر دیگه باید صبونه بیاره؟ حالا گیرم که اصلا دادی طرف گذاشت توی کوله اش بهشتم باش...

ما را در سایت بهشتم باش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5pardisgoned بازدید : 11 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 19:36

میگه حست اشتباهه اما نمیتونم اشتباه بودنش رو قبول کنم. از بهم خوردن روتین ادما حالم تغییر میکنه مثلا همین اخریاون روز سحر روانی با اون مکی عنتر عکس گذاشت کرمم گرفت کامنت دادم به من گفته بودن ایشون یه عوضیه باور نکردم تا بهم ثابت شد .صبح بلند شدم دیدم نوشته اون جنده ای که...کلا فحش کافدار و جنده عین سلام و علیکه براش اما حالمو بد کردار اون طرف خورد به چهارشنبه ! چهارشنبه هایی که طرف غیب میشه پنجشنبه که دیدمش حالم خوب نبود انقدر کلید کرد که چته و از هر طرف حرف زدم بازی رو انداخت تو زمین من که یجا نزدیک بود داد بزنم که بعد گفت باید صورتت رو میدیدی چقدر عصبانی بودی. بعدم که کلا می افته به التماسبهر حال این حال عن عوض نمیشه . میدونی یه مدته برام سواله واقعا دوست داشتن چطوریه؟ ادمایی که همو دوست دارن چطورن ؟ تو دوست داشتنا با چی خوبن؟ با چی کنار نمیان اونهمه حرف زد که مغز منو بخوره که باز همونجوری بشه که برا اون ول کردم رفتم ؟ خب چه اصراری بود؟ این اومدنالانم از رفتنه ناراحت نیستم از اینکه بد رفتم ناراحتم و گرنه اصل جریان درستهصوبی داشتم فکر میکردم وسط خستگیام میگم اصلا من چرا انقدر باید کار کنم و جوابم اینه کار میکنم که نفهمم چطوری داره میگذره این روزگار تخمیمیدونی چیه؟ حتی دارم به جدا شدن فکر میکنم نه برای اینکه اونور برام ریدنبلکه برای اینکه برای چی باید تحمل کرد؟ خب نتیجه همین الان اینه که برو دماوند بهشتم باش...ادامه مطلب
ما را در سایت بهشتم باش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5pardisgoned بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1402 ساعت: 13:05

گند ترین تعطیلی ها مختص منه ، برام توش ریدن

اون از دیشب که خاله اومد ظهرم که رضا اومد

هر دو بی خبر !! مگه میشه کسی بی خبر بیاد خونه ادم ؟ خب مرتیکه گاو بگو داری کسی رو میاری. من ادم هردمبیلی نیستم

اونم از شبنم یه بار میگه بریم یه بار میگه نریم هی پلن عوض میکنه و اخرشم مثل یه بار دیگه گفت ایشالا سری بعد

روزگار غریبه، تصمیم دارم فردا کلا برم دماوند خسته شدم واقعا

بهشتم باش...
ما را در سایت بهشتم باش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5pardisgoned بازدید : 35 تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1402 ساعت: 13:05

کاش ما لال نبودیم ، کاش توی خانواده لال ها نبودم بهشتم باش...
ما را در سایت بهشتم باش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5pardisgoned بازدید : 40 تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1402 ساعت: 13:05

بعضی کابوسا باید تموم بشن . لازمه که عوامل رو کم کنیم . متاسفام که یکی از عوامل تویی

یکی اون استخر لعنتی یکی اون احمقی که سر مامان داد میزنه یکی رو نمیشه حذف کرد باید همچنان مدارا کرد

روزام خسته کننده اس اما شبام وحشتناکه.

بیداری راس ۴ صبح باید تموم بشه

من نمیخوام افسرده بشم

بهشتم باش...
ما را در سایت بهشتم باش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5pardisgoned بازدید : 31 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1402 ساعت: 15:16

جو گوهی شده به شدت گوه البته قبلا عن بود الان عن تو گوهه

دو جلسه عین تپه عن میاد و میشینه پای کلاس که چه گوهی بخوره من نمیدونم . هر وقت اون میترا موش میشه معلومه یه غلطی کرده دو سه جلسه موش بود و امروز گل میگفت و گل میشنید

کی باشه که بخوره و زمین و کاش بفهمه از این عن بازیاش بود

نیلی دعای خیر پشت سرشه :)

بهشتم باش...
ما را در سایت بهشتم باش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5pardisgoned بازدید : 35 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1402 ساعت: 15:16

کل زمستون بیکار ، ماه رمضونم رفتیم بریم استخر مدیر عن معلوم نبود چش بود پاچه مون رو گرفت ، ازادگانم که کف استخر سوراخ شده اب میده و ریده. اونم از ارش که یاسری ریده!یادم نمیره اول کرونا گفت شماها حسابتون از باقی جداس حالا کلاس رو داده به اون عنتر . البته که هنوزم میگم بذار حمالی کنه اما خبذهنم اشفته اس دارم با ارامبخش جمعش میکنم ، جمع خانوادگی ای که میخوام رو ندارم، از اون جمع های گرم . عسل هر روز شیفت و هر روز نبودنش اذیتم میکنه. علیرضام که کلا نیستتو حال بد گفتم اون فالگیره برام فال بگیره اونم رید . گفت اون که یکی تو زندگیش هست اونم که ماشالا کنجکاوهوعده پول و بهبود اوضاع رو داد ، نمیدونم چرا فوکوسم رو نمیذارم رو اون بخش؟ برا خودمم سوالهدیروز رفتیم خونه جدید مامان. قشنگ شده . هنوز فرش نشدم اما قشنگه دیشب از استخر برگشتنی رفتم دنبال عسل دم لمیز ونک . دلم یهو زاپاتا خواست . خروجی رو اشتباهی رفتم و از پالیزی سر دراوردم . چسبید ، خوشمزه بود . یجور بدی ام ، یجور خیلی بد . البته که حال مردم کلا خوب نیست تورم و قیمتا، سگ دو زدنا و به هیچ کجا نرسیدنا بی تاثیر نیست میخوام برم درکه ، سرم درد میکنه . دارم امور اداری رو انجام میدم که بلکه برم راستی میرم کلاس رقص . حرکت نگاره ، و کلاس رقص کلاسیک هفته پیش مریض شدم و نشد که برم این هفته باید دید چطور میشه روزای خوب در راهن. شایدم الان تو روزای خوب هستیم و نمیدونیم الله و اعلم بهشتم باش...ادامه مطلب
ما را در سایت بهشتم باش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5pardisgoned بازدید : 64 تاريخ : دوشنبه 2 مرداد 1402 ساعت: 14:59

با عسل حرف زدم گفت میگن شما تلوزیون دارید سینما نمیرید ؟ گفت نمیفهممشون اصلا . گفتم موافق این جریان نیستم اما واقعیتیه که هست . گفت برام غیر قابل درکه. بهش گفتم بیشتر معاشرت کن ، به اون یکی ام گفتم خیلی حرفا زدیم چرا یادم نمیاد ؟ نکنه دارم خرفت میشم ؟‌ولی با تمام این غرا امروز نیم ساعت باهاش حرف زدم و گفت میدونی اغلبشون بهم میگن واقعا تو توی رابطه نیستی؟ میگفت حسین گفته تو دنبال شوهر میگردی، سخت میگیری
عرشیا گفته یکی از دوستامه ازت خوشش میاد معرفیش کنم ؟ جواب دادم نه توروخدااعرشیا دوست تو اصلامیگه نمیفهمشون میگن شما خونتون تی وی دارید ینی سینما نمیرید ؟
میگه من اصلا برام قفله برم یه پسر پیشنهاد بدم
میگفت حنا گفت فلان دختره کلاغ پس کله اش نمیرینه اما دوست پسرش رو ببین ...
کلی تو این گفت و گو خندیدم یجاشم بهش گفتم من نباید وجه پلیدم رو نشونت بدم اما ....بودن این فرشته عالیه خصوصا زمانی که بهم میگه خوشگلهههشب بعد اومد گفت بچه ها باهام حرف میزدن . به حسین گفتم مامانم چی گفته و حسین گفته مامانت رو بیار برامون حرف بزنه من تاحالا اینجوری بهش نگاه نکرده بودم ما میشینیم دور سوشال مامانت حرف بزنه برامونگفت اون یکی گفته تو بگو کی ما میریم برات جورش میکنیم ، دیشب کلی از شیفت اومد سر این جریانات خندیدیم ، خوابم نمیبرد و از اتاق اومدم بیرون خالهعذرا و مامان و خاله حورا “ نشسته بودنو این شد شروع یه ماجرا بهشتم باش...ادامه مطلب
ما را در سایت بهشتم باش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5pardisgoned بازدید : 65 تاريخ : دوشنبه 2 مرداد 1402 ساعت: 14:59